نظام های سیاسی: سوسیالیسم و مشتقات آن
سوسیالیسم
سوسیالیسم یا جامعه باوری، در واژهنامۀ آکسفورد، چنین تعریفشده است "سوسیالیسم تئوری یا سیاستی است که هدف آن مالکیت یا نظارت جامعه بر وسایل تولید- سرمایه، زمین، اموال و جز آنها- بهطورکلی و ادارۀ آنها به سود همگان است". (آشوری،1383: 204-210). واژه سوسیالیست اولین بار در سال 1827، در مجله تعاون به کار رفت. این مجله واژه سوسیالیست را در مورد پیروان رابرت اوئن[1] (1771–1858) به کاربرد و هواداران او را کمونیستها و سوسیالیستها نامید (راسل، 1375: 207- 178).
سوسیالیسم از آغاز پیدایش خود صورتها و عنوانهای بسیاری به خود گرفته و ذیل نظریههای گوناگونی ارائهشده است. مهمترین عنصر مشترک میان این نظریهها، تأکید بربرتری جامعه و سود همگانی نسبت به فرد و سود فردی است. از جهت تاریخی، سوسیالیسم طغیانی بر ضد فردباوری و لیبرالیسم اقتصادی عصر جدید است. سوسیالیسم نفی این نظریه است که پیگیری نفع فردی، چنانکه هواداران سرمایهداری ادعا میکنند، خودبهخود به نفع اجتماعی میانجامد. در عوض طرفداران این مکتب ادعا میکنند دخالت اکثریت و دولت (در مقام نمایندۀ اکثریت) میتواند نفع عمومی را از دستبرد افراد در امان نگه دارد. (آشوری،1383: 204-210)
سوسیالیسم، نهضت تعاون و تفکر آزاد طبقۀ کارگر است (راسل، 1375: 6، 188- 88). نظریههای سوسیالیستی در تضاد با نظریههای لیبرالیستی هستند. این تضاد ازآنجا ناشی میشود که جهانبینی لیبرال، بر آزادی اقتصادی و مالکیت خصوصی تأکید دارد. در مقابل، همۀ نحلههای سوسیالیستی مالکیت خصوصی را سرچشمۀ اصلی «نابرابری میان انسانها» دانسته، خواستار از بین بردن کلی یا جزئی آن هستند (بوبیو، 1376: 91). هدف اصلی سوسیالیسم پدید آوردن اقتصادی است که در آن مسئولیت شیوۀ بهرهبرداری از ابزارهای تولید بر عهدۀ جامعه باشد. بااینحال این نظریهها در مورد روش رسیدن به این هدف با یکدیگر اختلاف دارند. (آشوری،1383: 204-210). اختلاف در مورد نقش دولت در مالکیت و کنترل اقتصاد از اساسیترین این اختلافات است. (مک لین، 1381: 753 - 755)
سرمایهداری ادعا میکند که تصمیمهای مهم اقتصادی باید توسط افرادِ خاص و نهادهای خصوصی گرفته شوند؛ اما سوسیالیسم معتقد است که تصمیمات اقتصادی باید بهصورت همگانی و به دستِ مردم یک جامعه گرفته شوند. در دیدگاه سرمایهداری توزیع محصولات و منابع باکیفیت از طریق مسابقات آزاد و باز موجب رشد و پیشرفت تولیدات و همچنین رضایت خاطر جامعه خواهد شد؛ اما سوسیالیسم ادعا میکند نتیجۀ سرمایهداری زجر و نابرابری است و دستیابی به یک جامعه دموکرات و منصف درگرو مالکیت و مدیریت همگانی منابع است (پارسا | ۱۱: ۲۵ - سهشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۱)
مارکسیسم
مارکسیسم در نیمۀ قرن نوزدهم پدید آمد. این اندیشه نقطۀ تحول بسیار بزرگی در اندیشۀ سوسیالیستی بود زیرا از زمان پیدایش تا این کنون کمابیش همۀ جنبشهای سوسیالیستی به نحوی و تا حدی زیر نفوذ و تأثیر آن بودهاند. (آشوری،1383: 204-210)
در دیدگاه مارکسیستی دولت نمایندۀ هیچ نوع خیر جمعی یا قراردادی و یا غایتی عمومی نیست بلکه مقولهای دربارۀ اشخاص خصوصی و منافع خاص ایشان است. بهعبارتدیگر دولت مظهر روابط طبقاتی و تراکم علائق و منافع اقتصادی طبقه استثمارگر است. کلید فهم دولت بررسی رابطۀ میان مالکان وسایل تولید با تولیدکنندگان است. دولت تحت تسلط مالکان وسایل تولید (طبقه سرمایهدار) قرار دارد که از طریق قدرت اقتصادی خود بر آن مسلط شدهاند. بوروکراسی حافظ مصلحت کلی نیست، بلکه تنها به حمایت از منافع اقتصادی خصوصی رسمیت میبخشد. کارمندان دولت از طبقۀ خاصی برخاستهاند و یا نسبت بدان وفادارند. لازم به ذکر است که امروزه دیگر هیچ مارکسیستی به این اندیشۀ ساده پایبند نیست که دولت صرفاً ابزار اعمال سلطه یک طبقه بر طبقة دیگر است. (وینسنت، 1371: 200-250)
سوسیالدموکراسی
سوسیالیسم دموکراتیک[2] یا سوسیالدموکراسی[3]، شاخهای از سوسیالیسم و جنبش کارگری است که اصل مردمسالاری را پذیرفته است و میکوشد تا از طریق دگرگونی اجتماعی (و نه انقلاب) اوضاع مردم را بهبود دهد. ازلحاظ نظری، جنبش سوسیالدموکراسی در اروپا تا حدود زیاد نتیجۀ بازنگری در مارکسیسم است. (آشوری،1383: 209-208). این جنبش بر ضرورت دستیابی به عدالت اجتماعی و برابری از طریق مدیریت مؤثر اقتصاد (ازجمله ملی کردن بخشی از صنعت و نه تمام آن) و سیاستهای باز توزیعی رفاهی تأکید دارد. (مک لین، 1381: 753 – 755) آلمان، اتریش، سوئد، هلند و چند کشور دیگر نظیر استرالیا را میتوان جزء کشورهای سوسیالدموکرات به شمار میروند.
جنبش سوسیال دموکراتیک خواستار جایگزینی نظام سرمایهداری با نظامی است که در آن سود همگان بر سود شخصی اولویت دارد. هدف این جنبش اشتغال کامل، تولید بیشتر، بالا بردن سطح زندگی، امنیت اجتماعی و توزیع عادلانۀ درآمدها و اموال است. (آشوری،1383: 209-208) این جنبش ادعا میکند که تحقق این اهداف درگرو برنامهریزی برای ساماندهی تولید در راستای منافع همگانی است. این برنامهریزی هم با برنامهریزی سرمایهداری و هم با هر نوع برنامهریزی فراگیر (توتالیتر) دیگر تفاوت دارد؛ زیرا هم برنامهریزی سرمایهداری و هم برنامهریزی توتالیترمانع نظارت عمومی بر تولید و توزیع عادلانۀ فراوردهها میشوند؛ اما برنامهریزی در راستای منافع عمومی مغایر با تمرکز قدرت اقتصادی در دست گروهی اندک است؛ و لازمۀ این نوع از برنامهریزی نظارت دموکراتیک بر اقتصاد است. (آشوری،1383: 209-208)
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
هم میهن ارجمند! درود فراوان!
با هدف توانمند سازی فرهنگ ملی و پاسداری از یکپارچگی ایران کهن
"وب بر شاخسار سخن "
هر ماه دو یادداشت ملی – میهنی را به هموطنان عزیز پیشکش می کند.
خواهشمنداست ضمن مطالعه، آن را به ده نفر از هم میهنان ارسال نمایید.
آدرس ها:
http://payam-ghanoun.ir/
http://payam-chanoun.blogfa.com/
[گل]
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥