خط مشی بخش عمومی چیست؟
خط مشی بخش عمومی چیست؟
امروزه مردم از دولتها انتظار دارند کارهای زیادی برایشان انجام دهند. در واقع به ندرت میتوان یک مشکل اجتماعی یا فردی را پیدا کرد که یک گروه برای آن تقاضای یک راهکار دولتی ننماید. طی سالها، به موازات این که شهروندان بیشتری برای حل مسائل اجتماعی به دولت مراجعه کردهاند، اندازه دولت نیز رشد پیدا کرده و خطمشیهای عمومی به تمام حوزههای زندگی نفوذ یافتهاند.
نویسندگان مدیریت و علوم سیاسی، خطمشی عمومی[۱] را به شکلهای مختلف تعریف کردهاند اما به طور کلی میتوان گفت: خطمشی عمومی، تصمیم دولت یا حکومت در مواجهه با یک موضوع، چالش یا یک مساله عمومی است. همانطور که هدفها، نتایج مورد انتظار را مشخص میکنند و برنامهها، راه رسیدن به آنها را روشن میسازند، خطمشیها راهنمای عمل بوده، اولویتها، بایدها و نبایدها را معین میکنند. خطمشی عمومی همچنین نشان دهنده خطوط کلی در فعالیتها و اقدامات بخش عمومی است.
خطمشی عمومی عبارت است از آن چیزی که دولتها تصمیم دارند انجام دهند یا انجام ندهند. دولتها کارهای زیادی انجام میدهند. تعارضات را در جامعه نظم میدهند، جامعه را سازماندهی میکنند تا تعارض با سایر جوامع را رفع کنند؛ مقدار زیادی از پاداشهای نمادین و خدمات مادی را بین اعضای جامعه تقسیم میکنند؛ و اغلب در قالب مالیات از جامعه پول دریافت میکنند؛ بنابراین خطمشیهای عمومی ممکن است رفتارها را نظمدهی کنند، بوروکراسیها را سازماندهی کنند، منافع را توزیع کنند، و یا مالیاتها را جمعآوری کنند؛ یا اینکه همه اینها را همزمان انجام دهند.
خطمشی عمومی تصمیمی است که در قبال یک مشکل عمومی اتخاذ میشود، اما خطمشی صرفاً اتخاذ تصمیم نیست، بلکه فرآیندی است شامل تمام اقدامات که از زمان احساس مشکل شروع میشود و به ارزیابی نتایج حاصل از اجرای خطمشی ختم میگردد.
خطمشی دو ویژگی بارز دارد. اول اینکه خطمشی یک الگوی عملی است و نه یک رویداد مجرد و انتزاعی. مثلاً راهحل مسائلی که فقط یک بار در تاریخ یک کشور اتفاق میافتد، خطمشی نیست. دوم اینکه اجرای خطمشی، به دلیل نیاز به هماهنگ ساختن عوامل ناسازگار یا ایجاد انگیزه برای اقدام جمعی در افرادی که اهداف مشترک دارند و با یکدیگر همکاری میکنند، یک عمل اجتماعی محسوب میشود.
خطمشی عمومی عبارت است از تصمیمها و سیاستهایی که به وسیله مراجع مختلف بخش عمومی از قبیل مجالس، دولت و قوه قضائیه که نماینده حفظ منافع عمومی هستند اتخاذ میشوند. در رویکردی که به خطمشیگذاری عمومی میپردازد، به ساختار یا رفتار بازیگران سیاسی یا آنچه دولتها باید یا مجبورند انجام دهند، توجه چندانی نمیشود، بلکه کانون اصلی آن معطوف به موضوع است که دولتها واقعاً انجام میدهند. متفکران اولیه این رویکرد، آن را علم خطمشی نامیدند. به اعتقاد لاسول[۲] علم خطمشی دارای سه ویژگی منحصر به فرد است که آن را از رویکردهای پیشین متمایز میکند: چند رشتهای است، به دنبال حل مشکل است و قویاً هنجاری است.
جنکینز[۳] در تعریف خطمشی به چند نکته مهم اشاره دارد. وی خطمشی را به عنوان «مجموعه تصمیمات متعامل بازیگر یا گروهی از بازیگران سیاسی در مورد انتخاب اهداف و ابزار دستیابی به آنها در شرایط مشخص، به شرط آن که این تصمیمات قانوناً در چارچوب اختیارات بازیگران اتخاذ شده باشند» تعریف نموده است. جنکینز در تعریف، خطمشیگذاری را عملی با حضور جمعی از بازیگران میداند نه یک تصمیم انفرادی، البته این بازیگران قانونی میداند، در حالی که خطمشیگذاری را عمل بازیگران سیاسی میداند. در واقع ممکن است بازیگرانی در اتخاذ خطمشی به عنوان یک عمل سیاسی دخالت داشته باشند اما به صورت قانونی و رسمی جزء بازیگران خطمشی عمومی به حساب نیایند. نکته مهم دیگر این که وی خطمشی را یک فرآیند میداند که راه خود را به جلو میگشاید و زمانی به نتیجه میرسد که مجموعه فعل و انفعالها صورت گرفته باشد. در همین راستا وی خطمشیگذاری را دولتی میداند، در حالی که پست مدرنیسم شرایط اداره داخلی کشورها را به صورتی توصیف مینماید که بر کثرت گرایی و مشارکت تأکید دارد، یا حداقل این که نتیجه این کثرت گرایی و مشارکت به فعالیت گسترده بازیگران غیردولتی خواهد انجامید.
جیمز اندرسون تعریف کلیتری از خطمشی ارائه میدهد و خطمشی را مجموعه اقدامات هدفدار توصیف میکند که (به وسیله یک یا مجموعهای از بازیگران برای برخورد با مشکل یا مساله مورد توجه در نظر گرفته شده است. وی نیز بر مجموعه بازیگران تأکید دارد، اما با رویکرد حل مساله خطمشی را تعریف نموده و خطمشی را متمرکز بر حل مساله و رفع مشکل میداند.