حکمرانی و انواع آن
پیدایش نظریههای حکومتداری را میتوان به بعد از جنگ جهانی دوم نسبت داد و تحولات
نظری در این حوزه را میتوان در چهار دوره بررسی کرد:
رویکرد دولت بزرگ:
در این دوره که پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد و تا اواخر دهه
1970 ادامه یافت، نظریه دولت بزرگ و مقتدر رواج بیشتری داشت. مقبولیت این نظریه به این
دلیل بود که به نظر میرسید برای بازسازی خرابیهای پس از جنگ، به دولت مقتدری نیاز است
که با در اختیار گرفتن بخشهای مختلف، کشور را به سمت توسعه هدایت کند. البته این نظریه
متأثر از دولتهای برنامهریز شوروی سابق بود.
رویکرد دولت کوچک:
در سال های میانی دهه 70 ، کمکم ناکارآمدی سیستم دولتی
مشخص شد و دخالت وسیع دولت در بخشهای مختلف، نهتنها رشد اقتصادی را به همراه
نیاورد، موجب کاهش بازده سرمایهگذاریها، رخداد بحرانهای متعدد، بیکاری، تورم و غیره شد .
در این زمان فرصت برای نظریه رقیب که قائل به دولت کوچک و سازوکار بازار آزاد برای کنترل بازار بود فراهم شد . شعار مطرح شده جادوی بازار، ریگان و کوچک کردن دولت از مارگارت تاچر به شعار هیا اصلی ده 80 تبدیل شد. . در سال 1989 در کنفرانسی که با حضور نهاد های ملی ا»ریکا مانند بانک مرکزی ، نهاد های اقتصادی دولت آمریکا و نهای بین المللی مانند جهانی و صندوق بین المللی پول در واشنگتن برگزار شد. مهمترین سیاست های اقتصاد بازار بنا شد که بعد ها مجموع این سیاست ها اجماع واشنگتنی نام گرفت . اجماع واشنگتنی زیر بنای دولت کوچک را فراهم کرد و همچنین فروپاشی شوروی سابق نام گرفت در دهه 90 به شکل گیری نظریه دولت کوچک سرعت بخشید.
حکمرانی خوب
خصوصی سازی های سریع بدون ایجاد نهاد های لازم و پیش نیاز های مطلوب سبب به وجود امدن مشکلاتی شد . همچنین حوادث پاینی دهه 1990 همچون بحران شرق سیا تجربه ناموفق کشور های اروپای شرقی و شوروی سابق و بحران های متعدد مالی در طول 25 سال پیش از آن، بسیاری از کارشناسان بانک جهانی را به انتقاد از سیاسیت های اجماع واشنگتنی واداشت . شواهد موجود نهاد هیا بین المللی مانند بانک جهانی را مجاب به پذیرش انتقاد های وارد شده بر دولت کوچک کرد و اقتصاد دان این نهاد برای حل مشکلات موجود نظریه حکمرانی خوب را مطرح کردند. نظریه حکمرانی خوب حاوی چندین پیام اصلی بود .اول این که اندازه دولت مهم نیست بلکه کارایی و کارآمدی آن مهم است به این معنا که برخی کشور ها به دولتا های بزرگ تر نیاز دارند و در برخی نقاط، دولت های گوچک بهتر است . مسئله دوم این که در این نظریه دولت به عنوان یکی از بخش های حکمرانی مطرح است .در حکمرانی خوب ، بخش خصوصی و نهاد هی مدنی دو بازوی دیگر حکمرانی است که اگر قواعد بین این سه نهاد به درستی تنظیم شود ف حکمرانی خوب حاصل خواهد شد . در واقع حکمرانی خوب را می توان معطوف به یافتن الگو و ترکیب جدید از همکاری سه بخش دولتف جامعه مدنی و بخش خصوصی دانست .
مسئله بهدی این که حکمرانی خوب با برخی ویژگی ها معرفی می شود که عبارتند از : مشارکت ، شفافیت در تصمیم سازی، پاسخگویی، حاکمیت قانون، توانایی پیش بینی آینده، اعمال دموکراتیکف آزادی های مدنی، کنترل فساد،ثبات سیاسیو... / همانند تعاریف متنوعی که از حکمرانی خوب وجود دارد، شاخص هیا متنوعی هم برای آن برشمرده اند که تفاوت میان سیاق ها و موقعیت ها ، سبب شده مجموعه ویژگی های متنوعی در باب حکمرانی خوب مطرح شود در واقع جدال هایی که درباره شاخص های حکمرانی خوب وجود دارد از نوع ایدئو لوژی بومی است
حکمرانی پایدار:
طی سالیان متمادی و آزمونوخطا دربار ة شیوهی حکمرانی، اغلب
پارادایمهای حکمرانی به ناپایداری منجر شدهاند ؛ ازجمله رشد محوری، مدیریت توسعه،
دولتهای سوسیالیستی، دولت رفاه، دولت مدیریتی، حکمرانی مبتنی بر نظام اقتصاد آزاد، دولت
کارآفرین، دولت کوچک، دولت توانمند ساز، دولت پیمانکار و غیره. کمابیش همهای ن الگوها
نظامهایی بودند که از جانب ارگانهای بینالمللی بر ای کشورها ای درحالتوسعه تجویز
میشدند؛ اما در عمل، اغلب به دلیل فراهم نبودن شرایط زمینهای و نداشتن نگاه جامع به محیط،
محکومبه شکست یا به ناپایداری منجر شدهاند (ابراهیم پور و خلیلی، 1390 ). حکمرانی پای دار در
پرتو نقدهایی که به نگاه صرف اقتصادی حکمرانی خوب وارد است، مطرحشده و سعی در ایجاد
تعادل بین سه جنبه اصلی اجتماع، محیطزیست و اقتصاد در حکمرانی خوب دارد.