چگونه سیستم قضایی در خور جامعه سالم داشته باشیم؟
فضای بحث، فضای مطالعات میانرشتهای و چند رشتهای است!
ما نیازمند بازنگری مستمریم!
در بسیاری از جنبهها و جلوههای عمل و اقدام قوه قضائیه؛ نظیر باز تعریف مصونیت قضایی و احیاء و تحقق اثربخش آن؛ باز پردازی منزلت قاضی؛ باز طراحی ساختار قوه قضائیه؛ بازنگری قوانین قضایی، به ویژه در جهت رفع تبعیض از حریم انسانی زن و مرد و کودک؛ و تلاش برای محو نفوذ ثروتمندان و قدرتمندان و نیرنگبازان در گذر عصرها و نسلها!
اگر ما مدعی احیای تمدنی کهن در روند احیای کهنالگوهای استعلایی یا ابتکار تمدنی نو در پرتو قوامبخشی به پیشرانهای تعالیگرا و حقمداریم، باید جهادگرانه تغییر کنیم:
إِنَّ اللَّـهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ( رعد، ۱۱).
ما، شایسته برخورداری از یک سیستم قضایی عادل، نستوه، سریع، دقیق، فوقفعال و تبعیضستیزیم!
چیزی که قرنهاست در حسرت آنیم!
پس بایسته است که دانشمندان علوم انسانی، به جای دعوی بیپایه و مُدگرای «بومیسازی ایدئولوژیک»، دعوی ساختارشکن و حقگرای «بومیسازی مسأله محور» را سر لوحه اهداف خود قرار دهند!
واضح است و مستمراً تجربه میشود که رویههای ایدئولوژیک در دانشگاهها، معمولاً به قدرتستاییهای بتانگارانه و شرکآمیز انجامیده، حقیرترین استعدادهای ریاکار و نابخرد را به هواداری سیاستزده در عرصه دانش، برآراسته است!
ما باید به «بومیسازی مسألهمحور» بر مدار نیازهای مردم شریف یا همان موکلان اصیل خود بپردازیم؛ مردمی که کتاب خداوند حکیم، با نام آنان پایان یافته است!
در فهم تدبیر و امر خدای متعال، همین بس که بندگان او را دریابیم و از خدا آغاز کنیم و با خدمت به بندگان او کار را تمام کنیم و در این میانه، به هر آنچه فرموده، در تأکید بر خدمت به مستمندان و فقرا و ضعیفنگهداشتهشدگان و پرهیز از تواضع شرکآمیخته در برابر امرا و ثروتمندان و مزورّان ناپاک و مشرک و ریاکار، بپردازیم.
وه که چه زیباست تدبیر عظیم او که سخن را با «نام عزیز خود» آغاز کرده و با «نام گرامی مردم» پایان داده است!
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ (قرآن حکیم، سوره فاتحه، ۱)
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ، مَلِکِ النَّاسِ،
إِلهِ النَّاسِ ، مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ ، الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ ، مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ (قرآن حکیم، سوره ناس، ۲تا۷).
و چه زشت است سرنوشت آنهایی که نام عزیز او را فراموش کرده، و نام گرامی مردم را ابزار «فریب و نیرنگ دموکراتیک» خود ساختهاند!
هان ای مدعیان عصرها و نسلها، به هوش آئید که بحران سرشتآلای پیش روی شما، جدیتر از آن است که میپندارید!
وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادى فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ ( انبیاء، ۸۷).
شما ای مدعیان استیلای خودبافته و جهلتراویده بر مردم، بفهمید و تأمل کنید که این ابتلای «پیامبری با منزلتی بسیار گرامی و بزرگوار» در نزد خدای متعال بوده است!
اگر او، آنگاه که از هدایتپذیری «مردم کفرپیشه عصر خود» مأیوس شد، چنین به سختی مجازات گردید، حال و روز شما مدعیان تهی از عمل صالح، در ظلم به «مردم مومن و بیپناه عهد خود»، چه خواهد بود؟
زنهار که در این واپسین لحظات، بیدار شوید و بیاندیشید که «شما با زندگی عجینگشته با لقمههای حرام یا شبههناک و سرگذشت آغشته به قضاوتهای ناراست یا تبعیضآمیخته یا تردید آمیز یا ارتجاعی یا بدعتگرا، چه جایگاهی در محضر قاصمالجبارین خواهید داشت»!
امید آنکه همگی، اعم از ستمگر و مقصر و مردّد و محافظهکار و ناظر و بیگناه، با عزم راسخ و توکل استوار، بر انگیخته شویم تا با طراحی و ایجاد و استقرار یک سیستم قضایی مستقل، اثر بخش، کارآمد، عادل، یادگیرنده، درسآموز و حامی ضعیفان در برابر قدرتمندان، به اطاعت بیریا از امر خدا نزدیک شویم و از دعاوی بیپایه در باره پیروی بیحاصل از تمامیتخواهان دینابزار، یا شتاب در کژراهههای گمراه از صراط حق به نام حق، در بدعتآموختههای «خوارجمسلکان عصر دانش»، دست برداریم!
و درود بر هر آنکه پذیرای هدایت است.